محمدحسن جونمحمدحسن جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

♥ محمدحسن کوچولو ♥

گزارشی از لذیذترین خوردنی دنیا!!

1392/8/9 15:26
208 بازدید
اشتراک گذاری

الهی من فدات شم، قربون قد و بالات شم(عکس 4 ماه پیش!)

 
تو این مدت که ازمون خبری نبود آقا محمدحسن کلی شیرین زبون تر، فهمیده تر و صدالبته شیطون تر شده!

+ تقریبا 70،80 درصد کلمات یک قسمتی رو میتونه ادا کنه(البته اکثرا به زبون خودش و با کلی تغییر و تحریف!)

+ دو سه هفته است که جمله سازی رو شروع کرده و بعضی فعل ها رو به صورت امر بکار می بره :

مامانی پوشو: مامانی پاشو

بابایی بُخ: بابایی بخور

اُخ بُددو : خاله زودباش

بابادون اندُخت : باباجون بندازین

مامانی عَبَض : مامانی پوشکمو عوض کن

مامانون مم مم: مامان جون خوردنی بدین

بابایی در در : بابایی بریم بیرون

و ...

 

+ خیلی هوای خودشو داره و وقتی منفعتی درکار باشه (اعم از خوردن، بیرون رفتن و...) ویا اینکه کسی بخواد مشغول کاری بشه  سریع خودشو میرسونه و میگه : مَمَّحسن. یعنی منم هستم یا اینکه بدین اون کارو من انجام بدم

از دست این بچه کچل میشم تا یه کارو به ثمر میرسونم چندوقته موقع انجام هرکاری برای مثال جارو کردن خونه ، گردگیری، ریختن لباسا تو ماشین لباسشویی، پهن کردن لباسا رو رخت آویز، لباس تا کردن، آب دادن به گلدونا و خلاصه تمام کارای روزمره ای که انجام میدم خودشو بلافاصله میرسونه و میگه: مَمَّحسن! و همچین مواقعی کی جرات داره به حاج آقا جواب منفی بده وخدایی نکرده بگه نه! دیگه اون موقعه که اینقدر جیغ و داد راه میندازه و غر غر میکنه تااینکه به هدفش برسه و کارخودشو بکنه! من نمیدونم اگه نخوام این وروجک انقدر تو کارام کمکم کنه باید کی رو ببینم؟!

 

+ مثل مامانیشو و باباییش اصلا اهل تماشای تلویزیون نیست ومتاسفانه هیچ کارتون و برنامه ای جذبش نمیکنه (آرزو به دل موندم مثل خیلی از بچه های دیگه بشینه پای کارتون و برنامه کودک  و بذاره من به کارام برسم)

 

+ باتوجه به اینکه دیگه تقریبا چیزی از مامانی محمدحسن نمونده و کلا حاج آقا مامانیشو خورده! میخوایم کم کم معتاد کوچولو رو ترکش بدیم و از شیرمامانی بگیریمش

 

+ واما بخشی از کلمات پسرکوچولوی بلا:

 
بالا

لاه: کلاه

بادوم

موش

میبه : میوه

میمو : لیمو

دیب: سیب

اونه: خونه

پوست

انار

پوشد: پوشک

مُهر

یاخیار: خیار

جوش

میز

بوس

بَغ : بغل

صندنی: صندلی

مَمَمی: سیب زمینی

نَز: زن

محبوب

آقاضا: آقارضا

انُشتر: انگشتر

اسب

اَینَ : آینه

لا لا

دَسیر : دستگیره

یخیال: یخچال

میمی : بینی

اَلو: آلو

داققو: چاقو

ددون : دندون

نُخ: نخود

تَخ: تخت

بسَّ : بسّه

نیس: نیست

هس: هست

کفیث: کثیف

پیستَ : پسته

پُتو : پتو

بُزُگ: بزرگ

اَتاق : اتاق

مِسوزَ: میسوزه

بادی: بازی

مَمَضا: محمدرضا

اَنَس : عینک

زشت

عموحجَت: عموحجت

آبالو: آلبالو

بابات: نبات

آقا: آقا

اَمام : امام

الغم : شلغم

دَخت: درخت

مورد: مُرد

مَمَس : نمک

زَیا: زهرا

بود

بی بی دان: بی بی جان

بعدی

باز

بسته

دوشت: گوشت

اَمَد: آمد

 

+ چندتا از عکسای محمدحسن در ادامه مطلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)