اندکی از احوالات یک خردسال 25ماهه!
+ تازه خبر اینکه یک روز که من حسابی سرم شلوغ بود و تو آشپزخونه کلی کار داشتم پسرکوچولوی موقشنگمو بابایی طی یک عملیات خودسرانه کچل کرد! البته کاملا که نه، ولی باتوجه به اینکه قبل از اینکه موهاش کوتاه بشه موهاش خیلی بلند شده بود حالا به نظر موهاش خیلی کوتاه میاد و بنده تا چند روز از حرص دلم کچل خان صداش میکردم! (فعلا عکس ندارم در اولین فرصت عکسها به این پست اضافه خواهد شد) + از وقتی از شیر گرفتمش انقدر آقا شده که بعضی وقتا اصلا باورم نمیشه که همون محمدحسن قبلیه! ظهرا خیلی قشنگ دو سه ساعت میخوابه!!!!(قبلا خوابای بین روزش به زور یکی دو ساعت میشد!) .... شیوه خوابیدنشم این مدلیه که اگه بکشه بعد ناهار وگرنه نزد...
نویسنده :
مامانی محمدحسن جون
8:02